سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از بخیل در شگفتم ، به فقرى مى‏شتابد که از آن گریزان است و توانگریى از دستش مى‏رود که آن را خواهان است ، پس در این جهان چون درویشان زید ، و در آن جهان چون توانگران حساب پس دهد ، و از متکبّرى در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مردار است ، و از کسى در شگفتم که در خدا شک مى‏کند و آفریده‏هاى خدا پیش چشمش آشکار است ، و از کسى در شگفتم که مردن را از یاد برده و مردگان در دیده‏اش پدیدار ، و از کسى در شگفتم که زنده شدن آن جهان را نمى‏پذیرد ، و زنده شدن بار نخستین را مى‏بیند ، و در شگفتم از آن که به آبادانى ناپایدار مى‏پردازد و خانه جاودانه را رها مى‏سازد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :14
کل بازدید :8310
تعداد کل یاداشته ها : 17
04/2/20
2:3 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
هادی ولی محمدی[5]
عاشق تماشای بازی فوتبال اروپایی. مخصوصا رئال مادرید و آرسنال،/ عاشق فقط خدا

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
اردیبهشت 92[12]

روزی ناصرالدین شاه میخواست برای خوش گذرانی به باغ وحش برود به تازگی در آن باغ وحش دو حیوان جدید که یکی ببر بود ویکی شیر بود آورده بودند از بد روزگار آن شیر قبل از ورود شاه مرد گفتند چکار کنیم چکار نکنیم آدم قول پیکری را پیدا کردند و  گفتند ما به تو پول میدیم برو تو پوست شیر و وقتی شاه آمد در قفس قدم بزن.. شاه وارد باغ وحش شد وقتی شیر را در قفس دید گفت عجب شیری و گفت به به...بعد دستور داد بروید  آن ببر را بیاورید و به جون این شیر بیاندازید  وقتی ببر را داخل قفس بردند آدم شیر نما درحالی که ازترس به عقب میرفت  ببر قدم میزند و نزدیک به شیر میشود و میگوید.نترس منم آدمم ببر هم مرد.